طفطانلغتنامه دهخداطفطان . [ طَ ] (ع اِ) به عربی اطراف شجر است . (فهرست مخزن الادویه ). ظاهراً مصحف طفطاف است .
تفتانلغتنامه دهخداتفتان . [ ت َ ] (اِخ ) نام کوهی آتشفشانی به مکران که هم امروز دائماً ابخره و گاهی مواد سوزان از آن خارج میشود. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
تفتانلغتنامه دهخداتفتان . [ ت َ ] (ص ، اِ) آنچه ازآفتاب یا آتش گرم شده باشد. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). هر چیز گرم شده از آفتاب یا آتش . (ناظم الاطباء). || و قسمی از نان که آنرا به هندی پراتها گویند. (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء).
تفتانفرهنگ فارسی معین(تَ) 1 - (ص .) هر چیز گرم شده از آفتاب یا آتش . 2 - (اِ.) قسمی از نان ؛ تافتون .