طلورلغتنامه دهخداطلور. [ طُ ] (اِخ ) نام یکی از کوههای سرن رستاق مازندران . (سفرنامه ٔ مازندران و استراباد رابینو ص 126).
تلورلغتنامه دهخداتلور. [ ت َ ] (اِخ ) دهی از بخش آبدانان شهرستان ایلام است که 158 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
تلورلغتنامه دهخداتلور. [ ت ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان انزان است که در بخش بندر گز شهرستان گرگان واقع است و 610 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
تلورفرهنگ فارسی عمیدعنصری غیر فلز، جامد، براق، نقرهفام، و سخت با خواص شبیه گوگرد که در ۴۲۰ درجه حرارت ذوب میشود و در رنگی کردن شیشهها و سرامیکها و در ساخت آلیاژها کاربرد دارد؛ تلوریوم.
طلوردلغتنامه دهخداطلورد. [ طَ لُرْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بازفت بخش ارول شهرستان شهرکرد، در 65هزارگزی شمال باختری ارول متصل براه عمومی مالرو. کوهستانی ، جنگل بلوط و معتدل . 123 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه ، محصول آن غلات و
طلوردلغتنامه دهخداطلورد. [ طَ لُرْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بازفت بخش ارول شهرستان شهرکرد، در 65هزارگزی شمال باختری ارول متصل براه عمومی مالرو. کوهستانی ، جنگل بلوط و معتدل . 123 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه ، محصول آن غلات و