تمتملغتنامه دهخداتمتم . [ ت ُ ت ُ ] (اِ) قطاس باشد و آن دم گاو کوهی است که سپاهیان آن را از نیزه و علم آویزند و بر گردن اسب بندند. (برهان ) (ناظم الاطباء). غژغاو را گویند که به ترکی قطاس خوانند و آن دم گاو کوهی است که در ختا و ترکستان پیدا شود و سپاهیان آن را از نیزه و علم و طوق آویزند و به ج
تمتمدیکشنری عربی به فارسیمن من , غرغر , لند لند , سخن زير لب , من من کردن , جويده سخن گفتن , غرغر کردن
تمتمفرهنگ فارسی عمیدمنگولهای که از موهای دم غژغاو درست میکردند و سپاهیان آن را از نیزه و علم میآویختند یا بر گردن اسب میبستند؛ پرچم.
بادنجان فرنگیلغتنامه دهخدابادنجان فرنگی . [ دَ / دِ ف َ رَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) قسمی از پاگوشتی است که بعد از کشف آمریکا پیدا شده و نام دیگرش تماته است . (فرهنگ نظام ). گوجه فرنگی . تمات . طماطم .
طمطملغتنامه دهخداطمطم . [ طِ طِ ] (ع ص ) رجل ٌ طمطم ؛ مرد سخن ناسره گوی . خلاف فصیح . رجل طمطمی .(منتهی الارب ). مرد غیرفصیح که زبانش درست نباشد. (منتخب اللغات ). بسته زبان . ج ، طماطم . (مهذب الاسماء).
گوجه فرنگیلغتنامه دهخداگوجه فرنگی . [ گ َ / گُو ج َ/ ج ِ ف َ رَ ] (اِ مرکب ) گل گلاب در ذیل گیاهان دولپه ای پیوسته گلبرگ در تیره ٔ بادنجانیان آرد: گوجه فرنگی یا تمات که میوه ٔ درشت قرمز آن دارای چندین خانه و خوراکی است . (گیاه شناس