طولونیلغتنامه دهخداطولونی . (اِخ ) حسن بن حسین بن احمد الطولونی الحنفی (متولد بسال 832 هَ . ق .). صاحب النزهة السنیة فی اخبار الخلفاء و الملوک المصریة. (معجم المطبوعات ج 2 ستون 1252).
تالیونیلغتنامه دهخداتالیونی . (اِخ ) ماری ... (1804-1884 م .).رقاصه ٔ مشهور که در استکهلم پا بعرصه ٔ وجود نهاد.
طولانیفرهنگ فارسی عمیددراز: ◻︎ با چنین کوتهی عمر بیان نتوان کرد / قصهٴ طول امل را که سخن طولانی است (سلیم: لغتنامه: طول امل).
طولانیلغتنامه دهخداطولانی . (از ع ، ص نسبی ) دیر. || دراز. بسیار دراز. طویل . بطول . کثیرالطول : قلم به ختم سخن لب گزید یعنی بس که دلنشین نبود گفتگوی طولانی .درویش واله هروی .
طولانیدیکشنری فارسی به انگلیسیagelong, endless, extended, great, lengthy, livelong, long , long-distance, long-lasting, long-winded, macro-, verbose
طولونیهلغتنامه دهخداطولونیه . [ نی ی َ ] (اِخ ) (دولت طولون یا بنی طولون ) در مصر از 254 تا 292 هَ . ق . مؤسس آن احمدبن طولون . این سلسله را حکام خلفای عباسی برانداختند.
ابوعلیلغتنامه دهخداابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) خلف طولونی . از موالی بنی طولون . طبیب و کحالی معروف وقت خویش . او در اواخرمائه ٔ سوم و اوائل مائه ٔ چهارم میزیسته است او راست : کتابی موسوم به الکفایة. ظاهراً در فن کحالت و این کتاب را در 302 هَ . ق . به پایان رسان
معتزبالغتنامه دهخدامعتزبا. [ م ُ ت َزْ زُ بِل ْ لاه ] (اِخ ) (الَ ...) ابوعبداﷲ محمدبن متوکل سیزدهمین خلیفه ٔ عباسی ، به سال 252 هَ . ق . پس از خلع مستعین به وسیله ٔ غلامان ترک ، در سامره با وی بیعت شد اما کار معتز نیز با ترکها پیش نرفت و روزبروز غلامان ترک بر
ابوطاهر قرمطیلغتنامه دهخداابوطاهر قرمطی . [ اَ هَِ رِ ق َ م َ / ق ِ م ِ ] (اِخ ) سلیمان بن حسن جنابی ابن بهرام فارسی . از مردم گنافه ٔ فارس . در روز دوشنبه ٔ 25 ربیعالاَّخر 311 هَ . ق . به بغداد خبر آ
طولونیهلغتنامه دهخداطولونیه . [ نی ی َ ] (اِخ ) (دولت طولون یا بنی طولون ) در مصر از 254 تا 292 هَ . ق . مؤسس آن احمدبن طولون . این سلسله را حکام خلفای عباسی برانداختند.