تفونلغتنامه دهخداتفون . [ ت َ ف َوْ وُ ](ع مص ) افزایش و افزون شدن و حسن نما و گوالیدگی نیکو. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
گوهر قاجارلغتنامه دهخداگوهر قاجار. [ گ َ / گُوهََ ] (اِخ ) حاجیه گوهر، دخت موسی خان قاجار مادرش طیفون دخت فتحعلیشاه بوده است . از گویندگان فارسی زبان است که دیوان وی در سال 1319-1320 در تهران چاپ ش
اخطیفونلغتنامه دهخدااخطیفون . [ ] (اِخ ) یکی از اطباء که در فترت بین غورس و مینس میزیست . (عیون الانباء ج 1 ص 22).