جلاءةلغتنامه دهخداجلاءة. [ ج َ ءَ ] (ع مص ) انداختن مرد را بر زمین . || انداختن و افکندن جامه را. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به جلاء شود.
جلاحلغتنامه دهخداجلاح . [ ج ُ ] (ع ص ) جلاخ . سیل که همه چیز ببرد. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ).
جلاهلغتنامه دهخداجلاه . [ ج ِ ] (ع اِ) ج ِ جَلهة، بمعنی ناحیه و کرانه ٔ وادی . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به جلهة شود.