هابدةلغتنامه دهخداهابدة. [ ب ِ دَ ] (ع ص ) زن حنظل چیننده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ج ، هَوابِد.
هابذةلغتنامه دهخداهابذة. [ ب ِ ذَ ] (ع ص ) ناقه ٔ تندرو. شتابرو. (از اقرب الموارد) (قطر المحیط) (منتهی الارب ) (آنندراج ). ماده شتر تیزرو. (ناظم الاطباء). ج ، هوابذ.
عابدینلغتنامه دهخداعابدین . [ ب ِ ] (اِخ ) (زین العابدین ) لقب علی بن الحسین است . (از الاعلام زرکلی ). رجوع به علی بن الحسین شود.
عابدینلغتنامه دهخداعابدین . [ ب ِ ] (اِخ ) از مزارع قریه ٔ طالقان قم است . (از مرآت البلدان ج 4 ص 262).
چم عابدینلغتنامه دهخداچم عابدین . [ چ َ ب ِ ] (اِخ ) مؤلف مرآت البلدان نویسد: یکی از مزارع طایقان قم است . (از مرآت البلدان ج 4 ص 262).
پر عابدینلغتنامه دهخداپر عابدین . [پ َ رِ ] (اِخ ) نام محلی کنار راه سیرجان و بندرعباس میان سعادت آباد و تنگ راغ . در 1397500 گزی طهران .
غریفلغتنامه دهخداغریف . [ غ َ ] (اِخ ) نام عابدی یمانی غیرمنسوب است . (منتهی الارب ). عابدی است یمانی غیرمنسوب ، و علی بن بکار از وی حکایت کند. (از تاج العروس ).
عابدلغتنامه دهخداعابد. [ ب ِ ] (اِخ ) ابن عمربن مخزوم . پدر عبداﷲبن سائب عابدی صحابی و عبداﷲبن مسیب عابدی محدث است . (از منتهی الارب ).
اسلمیلغتنامه دهخدااسلمی . [ اَ ل َ ] (اِخ ) عابد. عابدی بزمان رسول صلوات اﷲعلیه . (عقدالفرید چ محمد سعید العریان ج 7 ص 13).
عابدینلغتنامه دهخداعابدین . [ ب ِ ] (اِخ ) (زین العابدین ) لقب علی بن الحسین است . (از الاعلام زرکلی ). رجوع به علی بن الحسین شود.
عابدینلغتنامه دهخداعابدین . [ ب ِ ] (اِخ ) از مزارع قریه ٔ طالقان قم است . (از مرآت البلدان ج 4 ص 262).