لغتنامه دهخدا
راهگذری . [ گ ُ ذَ ] (حامص مرکب ) عمل راهگذر. || (ص نسبی ، اِ مرکب ) عابر. عابرسبیل . راهرو. (یادداشت مؤلف ). رهگذری : [راهداران ] هر چه میخواستند از راهگذریان می ستدند وکاروان را ببهانه ای ... موقوف میگردانیدند. (تاریخ غازانی ص <span class="hl" dir="