عاتلغتنامه دهخداعات . [ ت ِ ن ْ ] (ع ص ) متکبر و درگذرنده از حد.(منتهی الارب ) (آنندراج ). عاتی . رجوع به عاتی شود.
پردیس حیاتوحش،پارک حیاتوحشwildlife parkواژههای مصوب فرهنگستانپردیسی که منطقهای است محصور و در آن حیوانات وحشی، بیرون از قفس، در محیطی شبیه به زیستگاه طبیعی خود، در آزادی نسبی زندگی میکنند
عاتیلغتنامه دهخداعاتی . (ع ص ) (از: عتو). متکبر و از حد درگذرنده . (آنندراج ). || مردی درشونده در فساد که پند هیچکس نپذیرد. (مهذب الاسماء).
عاتیةلغتنامه دهخداعاتیة. [ ی َ ] (ع ص ) مؤنث عاتی . رجوع به عاتی شود. || سخت وزنده . (از اقرب الموارد) : و اما عاد فاهلکوا بریح صرصر عاتیة. (قرآن 6/69).
عاتبلغتنامه دهخداعاتب . [ ت ِ ] (ع ص ) ملامت کننده . سرزنش کننده . (ناظم الاطباء). || آنکه یک پای وی بریده بود و بر دیگر پای رود. (مهذب الاسماء).
عاترلغتنامه دهخداعاتر. [ ت ِ ] (اِخ ) شهری است در ساحل یهودا صحیفه ٔ یوشع 19 : 7 که آن را توکن نیز گویند کتاب اول تواریخ ایام 4 : 32 و بعضی را گمان چنان است
قاموس المعانيدیکشنری عربی به فارسیگنجينه , خزانه , انبار , مخزن , فرهنگ جامع , قاموس , مجموعه اطلا عات
حقق فيهدیکشنری عربی به فارسیجستار کردن , رسيدگي کردن(به) , وارسي کردن , بازجويي کردن(در) , تحقيق کردن , استفسار کردن , اطلا عات مقدماتي بدست اوردن
عاتیلغتنامه دهخداعاتی . (ع ص ) (از: عتو). متکبر و از حد درگذرنده . (آنندراج ). || مردی درشونده در فساد که پند هیچکس نپذیرد. (مهذب الاسماء).
عاتیةلغتنامه دهخداعاتیة. [ ی َ ] (ع ص ) مؤنث عاتی . رجوع به عاتی شود. || سخت وزنده . (از اقرب الموارد) : و اما عاد فاهلکوا بریح صرصر عاتیة. (قرآن 6/69).
عاتبلغتنامه دهخداعاتب . [ ت ِ ] (ع ص ) ملامت کننده . سرزنش کننده . (ناظم الاطباء). || آنکه یک پای وی بریده بود و بر دیگر پای رود. (مهذب الاسماء).
عاترلغتنامه دهخداعاتر. [ ت ِ ] (اِخ ) شهری است در ساحل یهودا صحیفه ٔ یوشع 19 : 7 که آن را توکن نیز گویند کتاب اول تواریخ ایام 4 : 32 و بعضی را گمان چنان است
دفعاتلغتنامه دهخدادفعات . [ دَ ف َ ] (ع اِ) ج ِ دَفعة. (منتهی الارب )(اقرب الموارد). بارها. رجوع به دفعة و دفعه شود.
ربعاتلغتنامه دهخداربعات . [ رُ ب َ ] (ع اِ) رَبَعات . حالتهای نیکو. (از منتهی الارب ). طریقه . شأن . حالت . وضع خوش . (ناظم الاطباء). و رجوع به رَبَعات شود.