عارضهتمرینterrain exerciseواژههای مصوب فرهنگستانتمرینی برای فائق آمدن بر مشکلات یک وضعیت نظامی مشخص بر روی زمین که در آن افراد نظامی فرضی هستند و راهکار معمولاً مکتوب است
تمرچینلغتنامه دهخداتمرچین . [ ] (اِخ ) تموچین . نام اصلی چنگیزخان . (تاریخ جهانگشای جوینی ج 1 ص 26 و 28). رجوع به چنگیزخان مغول شود.
تمرنلغتنامه دهخداتمرن . [ ت َ م َرْ رُ ](ع مص ) افزون شدن و افزونی کردن بر کسی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تفضل . (اقرب الموارد). || برکنار بودن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || زیرکی کردن . (از اقرب الموارد). || نرم شدن . (غیاث اللغات ). نرم کردن . (آنندراج ). |
تمرینلغتنامه دهخداتمرین . [ ت َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان شاهرود که در بخش شاهرود شهرستان هروآباد واقع است و685تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
تمرینلغتنامه دهخداتمرین . [ ت َ ] (ع مص )سخت روی گردیدن کسی بر کاری : مرن وجهه علی الامر تمریناً؛ سخت گردید روی او بر کار. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || نرم کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). نرم گردانیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد): مرن الادیم ؛ ای لینه