لغتنامه دهخدا
حارک . [ رِ ] (ع اِ) سر کتف ستور. زوَرِ کتف اسب . (مهذب الاسماء). || رستنگاه یال اسب ازسوی پشت که سوار در دست گیرد. || استخوان میان دوش . استخوان دو دوش . استخوانی بلند از دو جانب دوش . || منتهای ما بین دو دوش . ج ، حوارک . || در عبارت ذیل معنی حارک اگر مصحف نباشد بتحقیق بر م