لغتنامه دهخدا
عاسم . [ س ِ ] (اِخ ) نام موضعی است یا ریگ توده ای به عالج . (منتهی الارب ). نام آبی است مر کلب را در سرزمین شام نزدیک خُرّ. نصر گوید عاسم رمل بنی سعد است . طِرّماح گوید: رمل نافذبن سعد المعنی است . (معجم البلدان ج 6 ص <span class="hl" dir="l