عالیشاءلغتنامه دهخداعالیشاء. (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان نهارجانات بخش حومه ٔ شهرستان بیرجند. واقع در 36هزارگزی جنوب خاوری بیرجند. دامنه و گرمسیری است و 5 تن سکنه دارد. اهالی به کشاورزی اشتغال دارند.راه مالرو دارد. (از فرهنگ ج
پیازیانAlliaceaeواژههای مصوب فرهنگستانتیرهای از مارچوبهسانان با گلآذین چتری و بوی مشخص سیر یا پیاز
حلساءلغتنامه دهخداحلساء. [ ح َ ] (ع ص ) مؤنث احلس . هرچیزی که رنگ آن میان سیاهی و سرخی باشد. (اقرب الموارد). گوسفند سیاه و سرخ . (مهذب الاسماء).
السالغتنامه دهخداالسا. [ .اَ ] (اِ) تخمی است که به روی نان پاشند و آنرا نان خواه نامند. (هفت قلزم ) (از برهان قاطع) (آنندراج ). ساسم . (از برهان قاطع).
الشالغتنامه دهخداالشا. [ اَ ] (اِخ ) دهی است از بارفروش . رجوع به مازندران و استراباد رابینو، ص 118 و ترجمه ٔ همین کتاب 159 شود.