خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عام پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
عام
/'ām/
معنی
سال.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. همگان، همه
۲. عمومی، کلی، همگانی
۳. عامی
۴. عمیم، فراگیر ≠ خاص
دیکشنری
common, general, public
-
جستوجوی دقیق
-
عام
واژگان مترادف و متضاد
۱. همگان، همه ۲. عمومی، کلی، همگانی ۳. عامی ۴. عمیم، فراگیر ≠ خاص
-
عام
لغتنامه دهخدا
عام . (ع اِ) سال . ج ، اَعوام . (مهذب الاسماء) (اقرب الموارد)(غیاث اللغات ) (آنندراج ) (منتهی الارب ) : تا عام نام سال بود شهر نام ماه اقبال را نظر بسوی شهر و عام نیست .
-
عام
لغتنامه دهخدا
عام . [ عام م ] (ع ص ، اِ) مقابل خاص . (منتهی الارب )(المنجد) (اقرب الموارد). || همگانی . همگان . تمام مردم . (منتهی الارب ) (آنندراج ) : ناممکن است این سخن بر خاص لفظی است این در میانه ٔ عام . فرخی .مجوی از وحدت محضش برون از ذات او چیزی که او عامست ...
-
عام
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] 'ām سال.
-
عام
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: عامّ، مقابلِ خاص] 'ām[m] ۱. فراگیر.۲. (اسم) مردم کمسواد.۳. (اسم) همگان؛ همۀ مردم.
-
عام
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] (اِ.) سال .
-
عام
فرهنگ فارسی معین
(مّ) [ ع . ] 1 - (اِفا.) همه را فراگیرنده ، شامل . 2 - (اِ.) همه ، همگان ، همگانی .
-
عام
دیکشنری فارسی به انگلیسی
common, general, public
-
عام
دیکشنری عربی به فارسی
نوعي , جنسي , عمومي , عام , کلي , وابسته به تيره
-
عام
دیکشنری فارسی به عربی
عالمي , عام
-
واژههای مشابه
-
عَامٍ
فرهنگ واژگان قرآن
سال
-
اطلاق عام
لغتنامه دهخدا
اطلاق عام . [ اِ ق ِ عام م ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) خواجه نصیر در ذیل عنوان «خصوص و عموم قضایای مطلقه و موجهه » آرد: هر محمول که بر موضوعی حمل توان کرد بضرورت یا امکان یا اطلاق اقل ما فی الباب آن بود که آن حمل محال نبود. و هرچه محال نبود ممکن عام بو...
-
امکان عام
لغتنامه دهخدا
امکان عام . [ اِ ن ِ عام م ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) عبارت است از سلب ضرورت از یک طرف ، مانند سوزان بودن آتش که حرارت و سوزندگی برای آتش ضروری است و عدم آن ضروری نیست . (از تعریفات جرجانی ).
-
تأکید عام
لغتنامه دهخدا
تأکید عام . [ ت َءْ دِ عام م ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به مفعول مطلق و نوع سوم تأکید و کشاف اصطلاحات الفنون چ احمد جودت ج 1 ص 71 شود.