خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عبدل، عبداله خان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
مزرعه ٔ عبدل
لغتنامه دهخدا
مزرعه ٔ عبدل . [ م َ رَ ع َی ِ ع َ دُ ] (اِخ ) (مزرعه ٔ مشهدی ابول ) دهی است از دهستان دیکله بخش هوراند شهرستان اهر در 21/5 هزارگزی جنوب هوراند و 6هزارگزی راه اهر به کلیبر و در منطقه کوهستانی واقع و دارای 114 تن سکنه است . آبش از رودخانه ، محصولش غلا...
-
عبدل بیگی
لغتنامه دهخدا
عبدل بیگی . [ ع َ دُ ب َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان رومشگان بخش طرهان شهرستان خرم آباد. واقعدر 32هزارگزی جنوب خاوری کوهدشت و 19هزارگزی جنوب اتومبیل رو خرم آباد به کوهدشت دامنه ای و گرمسیر است ، 180 تن سکنه دارد آب آن از چاه مشروب میشود محصولاتش غلات ...
-
عبدل آباد
لغتنامه دهخدا
عبدل آباد. [ ع َ دُ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان حومه ٔ بخش زرند شهرستان کرمان . واقع در 12هزار گزی شمال باختری زرند و 2هزار گزی خاور راه مالرو زرند - بافق و 46 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).
-
عبدل آباد
لغتنامه دهخدا
عبدل آباد. [ ع َ دُ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان جوپار بخش ماهان شهرستان کرمان . واقع در 14 هزارگزی باختر ماهان و 2 هزارگزی راه ماهان جوپار. آب آن از قنات حکیم آباد تأمین میشود و 30 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).
-
عبدل آباد
لغتنامه دهخدا
عبدل آباد. [ ع َ دُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان آزادوار بخش جغتای شهرستان سبزوار. واقع در 47هزارگزی شمال باختری جغتای ، سر راه اتومبیل رو نقاب . ناحیه ای است واقع درجلگه . هوای آن معتدل است و 110 تن سکنه دارد. آب آن از قنات تأمین میشود. محصولاتش غلات...
-
عبدل آباد
لغتنامه دهخدا
عبدل آباد. [ ع َ دُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پائین رخ بخش کدکن شهرستان تربت حیدریه . واقع در 37هزارگزی شمال کدکن کنار کال چغوکی . ناحیه ای است در دشت . هوای آن معتدل است و 223 تن سکنه دارد. آب آن از قنات تأمین میشود. محصولاتش غلات و پنبه است . اها...
-
عبدل آباد
لغتنامه دهخدا
عبدل آباد. [ ع َ دُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حلوان بخش طبس شهرستان فردوس . واقع در 84هزارگزی شمال طبس ناحیه ای است کوهستانی . گرمسیر 18 تن سکنه دارد. آب آن از قنات تأمین میشود. محصولاتش غلات است . اهالی به کشاورزی اشتغال دارند. راه مالرو دارد. (از...
-
عبدل آباد
لغتنامه دهخدا
عبدل آباد. [ ع َ دُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ خاوری شهرستان رفسنجان ، واقع در هفت هزارگزی جنوب رفسنجان . کنار راه شوسه ٔ رفسنجان به کرمان . واقع در جلگه و هوای آن سردسیر است . 220 تن سکنه دارد. آب آن از قنات تأمین میشود. محصولاتش غلات ، پسته...
-
عبدل آباد
لغتنامه دهخدا
عبدل آباد. [ ع َ دُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان خسروشیرین بخش جغتای شهرستان سبزوار، واقع در 18هزارگزی شمال جغتای . ناحیه ای است واقع در جلگه . هوای آن معتدل است . 110 تن سکنه دارد. آب آن از قنات تأمین میشود. محصولاتش غلات ، پنبه و زیره است و اهالی به...
-
عبدل آباد
لغتنامه دهخدا
عبدل آباد. [ ع َ دُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان فیض آباد بخش فیض آباد محولات شهرستان تربت حیدریه . واقع در شش هزارگزی شمال خاوری فیض آباد. ناحیه ای است واقع در دشت و 2836 تن سکنه دارد. آب آن از قنات تأمین میشود. محصولاتش غلات ، خشکبار، پنبه است . اها...
-
عبدل آباد
لغتنامه دهخدا
عبدل آباد. [ ع َ دُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کنارشهر بخش بردسکن شهرستان کاشمر. واقع در 18هزارگزی جنوب خاوری بردسکن به نیگنان . این ده در جلگه واقع و هوای آن گرمسیر است و 313 تن سکنه دارد. آب آن از قنات تأمین میشود. محصولاتش غلات و زیره ٔ سبز است ....
-
عبدل آباد
لغتنامه دهخدا
عبدل آباد. [ ع َ دُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان لک بخش قروه ٔ شهرستان سنندج . واقع در 40هزارگزی شمال باختر قروه کنار رودخانه بایتمر. تپه ماهور و سردسیر است و 50 تن سکنه دارد. آب آن از رودخانه تأمین میشود. محصولاتش غلات ولبنیات است . اهالی به کشاورزی ...
-
عبدل آباد
لغتنامه دهخدا
عبدل آباد. [ ع َ دُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مهران بخش کبودرآهنگ شهرستان همدان . واقع در 33هزارگزی شمال باختر قصبه ٔ کبودرآهنگ ، کنار راه قافله روقدیم زنجان - همدان . ناحیه ای است واقع در دشت و سردسیر است . آب آن از قنات تأمین میشود و 140 تن سکنه ...
-
عبدل آباد
لغتنامه دهخدا
عبدل آباد. [ ع َ دُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان میربیگ بخش دلفان شهرستان خرم آباد. واقع در 56هزارگزی باختر نورآباد و 32هزارگزی باختر نورآباد به کرمانشاه . واقع در جلگه و تپه ماهور هوای آن سردسیر و مالاریایی است . 300 تن سکنه دارد.آب آن از رودخانه ٔ کا...
-
عبدل آباد
لغتنامه دهخدا
عبدل آباد. [ ع َ دُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان نهارجانات بخش حومه ٔ شهرستان بیرجند. واقع در 33هزارگزی جنوب خاوری بیرجند. ناحیه ای است در دامنه . هوای آن معتدل است 5 تن سکنه دارد. آب آن از قنات تأمین میشود. محصولاتش غلات است . اهالی به کشاورزی اشتغال...