پاتکcounter-attackواژههای مصوب فرهنگستاننوعـی حرکت تهاجمـی یا تهاجمی ـ تدافعی که برروی حرکت تهاجمی حریف انجام میشود
حتکلغتنامه دهخداحتک . [ ح َ ] (ع مص ) حتکان . گام خرد نهادن در شتافتن . (تاج المصادر بیهقی ). شتاب رفتن و گام خرد نهادن . (منتهی الارب ). گام خرد نهادن در شتافتن . (مهذب الاسماء). || تراشیدن چیزی را. || حتک نعام رمل را؛ کاویدن شترمرغ ریگ را. || لاادری این حتکوا؛ نمیدانم کجا رفتند. (منتهی الا
هطقلغتنامه دهخداهطق . [ هََ طَ ] (ع مص ) شتاب رفتن . (منتهی الارب ). || (اِمص ) سرعت در رفتار. (از اقرب الموارد).
عتیقهفرهنگ فارسی عمید۱. ویژگی آنچه متعلق به دوران کهن است و دارای ارزش هنری و تاریخی است؛ قدیمی.۲. (اسم) آنچه متعلق به دوران کهن است.۳. [عامیانه، مجاز] زشت؛ مسخره؛ بهدردنخور: آمده بود اینجا، خواهر عتیقهاش را هم آورده بود.