عظماتلغتنامه دهخداعظمات . [ ع َ ظَ] (ع اِ) ج ِ عَظَمة. (اقرب الموارد) (از منتهی الارب ). رجوع به عظمة شود. || عظمات القوم ؛ سرداران و مهتران قوم . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
عجمیاتلغتنامه دهخداعجمیات . [ ع َ ج َ می یا ] (ع ص نسبی ، اِ) از انواع خیل است که براذین باشد و همالیج نیز نامند. (از صبح الاعشی ج 2 ص 17).
عجمهفرهنگ فارسی معین(عَ مَ یا مِ) [ ع . عجمة ] (اِ.) 1 - یک هستة خرما. 2 - یک تکسک انگور. 3 - خرمابن که از هسته روید؛ ج . عجمات .
عجمةلغتنامه دهخداعجمة. [ ع َ ج َ م َ / ع َ م َ ] ( ع ص ، اِ) خرمابن که از هسته روید. || سنگ سخت . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). سنگ سخت کلان که ناقه را به وی تشبیه دهند. (منتهی الارب ). ج ، عجمات .