عدعدلغتنامه دهخداعدعد. [ ع َ ع َ ] (ع اِ صوت ) کلمه ای است که بدان استر را زجر کنند. (منتهی الارب ). || آواز سنگخوار. (قطرالمحیط).
هدهدلغتنامه دهخداهدهد. [ هََ هََ ] (ع اِ) آواز جن . (منتهی الارب ). اصوات جن است و واحد ندارد. (اقرب الموارد).
هدهدلغتنامه دهخداهدهد. [ هَُ دَ هَِ ] (ع اِ) پوپک .(منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به هُدهُد شود.
هدهدلغتنامه دهخداهدهد. [ هَُ هَُ ] (اِخ ) مرغ افسانه ای است که در دربار سلیمان میزیست . داستان این مرغ وپیام آوری او از سلیمان به جانب بلقیس ملکه ٔ سبا در سوره ٔ نمل آمده . رجوع به قرآن کریم سوره ٔ نمل شود.
عدعدةلغتنامه دهخداعدعدة. [ ] (اِخ ) (مرز و بوم یا عبد) و آن شهری است در جنوب یهودا. و دور نیست که همان فوقه یا عداده باشد. (از قاموس کتاب مقدس ).
عدعدةلغتنامه دهخداعدعدة. [ ع َ ع َ دَ ] (ع اِمص ) شتابی . (ناظم الاطباء). || شتاب کردن در رفتار. (ناظم الاطباء) (از قطرالمحیط). || (اِ) آواز سنگخواره . (ناظم الاطباء).
عدعدةلغتنامه دهخداعدعدة. [ ] (اِخ ) (مرز و بوم یا عبد) و آن شهری است در جنوب یهودا. و دور نیست که همان فوقه یا عداده باشد. (از قاموس کتاب مقدس ).
عدعدةلغتنامه دهخداعدعدة. [ ع َ ع َ دَ ] (ع اِمص ) شتابی . (ناظم الاطباء). || شتاب کردن در رفتار. (ناظم الاطباء) (از قطرالمحیط). || (اِ) آواز سنگخواره . (ناظم الاطباء).