عذرنیوشانلغتنامه دهخداعذرنیوشان . [ ع ُ ] (نف مرکب ) شنونده ٔ عذر : عذرش ز پی جرم بود عذر نیوشان حلمش به گه عفو چنان عذرپذیرست .انوری (از آنندراج ).
عذرنیوشانلغتنامه دهخداعذرنیوشان . [ ع ُ ] (نف مرکب ) شنونده ٔ عذر : عذرش ز پی جرم بود عذر نیوشان حلمش به گه عفو چنان عذرپذیرست .انوری (از آنندراج ).