لغتنامه دهخدا
عسر. [ ع ُ ] (ع مص ) دشوار گردیدن . (از منتهی الارب ). دشخوار شدن . (المصادر زوزنی ). دشخوار شدن کار. (تاج المصادر بیهقی ). دشوار شدن . (ترجمان علامه جرجانی ). ضد یسر. (از اقرب الموارد). دشوار شدن شیر و باران و علم و کار. (دهار). عَسارة. و رجوع به عسارة شود. || در وقت تنگدستی