هشیواریلغتنامه دهخداهشیواری . [ هَُشی ] (حامص مرکب ) (از: هشیوار + -ی ، پسوند حاصل مصدری ، اسم معنی = هشیاری . زیرکی . خردمندی . آگاهی ) (از حاشیه ٔ برهان چ معین ). هشیاری . هوشمندی : بدو گفت کاین خود میندیش هیچ هشیواری و رای ِ رفتن بسیچ . فر
اسواریلغتنامه دهخدااسواری .[ اَ ی ی ] (اِخ ) ابوالحسین محمدبن علی بن سابور. رجوع به محمدبن علی ... و انساب سمعانی (اسواری ) شود.