عصمیلغتنامه دهخداعصمی . [ ع ُ ](اِخ ) محمدبن عباس بن احمدبن محمدبن عصم بن بلال عصمی هروی . از رؤسا و دانشمندان و محدثان بود. بسال 294 هَ .ق . متولد شد و در نهم صفر سال 378 هَ .ق . درگذشت . حدیث را نزد ابوالحسن محمد مخلدی و ا
حسمیلغتنامه دهخداحسمی . [ ح ِ ما ] (اِخ ) زمینی است به بادیه و در آنجا جبالی شاهق است که پیوسته به غبارپوشیده است . || قبیله ٔ جذام . یاقوت گوید:حسمی ، بالکسر ثم السکون مقصوراً، ارض به بادیةالشام ، بینها و بین وادی القری لیلتان و اهل تبوک یرون جبل حسمی فی غربهم و شرقهم سروری . و قیل حسمی لجذا
هشمیلغتنامه دهخداهشمی . [ هََ ش ِ ] (اِخ ) (مخفف هاشمی ) تخلص سیدهاشم تونی شاعر است که به زبان ولایتی خود اشعاری داشته است . (از انجمن آرا).
یاقوت مستعصمیلغتنامه دهخدایاقوت مستعصمی . [ ت ِ م ُ ت َ ص َ ] (اِخ ) جمال الدین ابوالدر یاقوت مستعصمی بغدادی خطاط شهیر درگذشته به سال 698 هَ . ق . وی به خط بدیع خود مخصوصاً بسبب نسخ قرآنی که آنها را به دست خود نوشته شهرت یافته است . یکی از نسخ مزبور در کتابخانه ٔ مصری
مستعصمیلغتنامه دهخدامستعصمی . [ م ُ ت َ ص َ ] (اِخ ) یاقوت بن عبداﷲ. خوشنویس و ادیب قرن هفتم هجری . رجوع به یاقوت مستعصمی شود.