لغتنامه دهخدا
زبالة. [ زُ ل َ ] (اِخ ) موضعی است . (منتهی الارب ). از ضواحی مدینه است و این سخن رجاجی است . و ابن خردادبه گوید: مسافت میان بغداد و مدینه را زباله نام داده اند نسبت به زباله بن حباب بن مکرب بن عملیق . و ابن کلبی گوید: نسبت به زباله دختر مسعود از عمالقه است و اهل لغت گویند ما