اثرگذارeffectorواژههای مصوب فرهنگستانمولکولی که به گیرندههای سطح یاخته متصل میشود و سامانۀ پاسخدهی درونیاختهای را تغییر میدهد
اثرگذارinfluencerواژههای مصوب فرهنگستانهر فرد یا گروه یا سازمان یا رسانهای که بتواند با رفتار یا گفتار خود بر رفتار یا تصمیم دیگران اثر بگذارد
اطلاعات هواشناسی اثرگذارsignificant meteorological information, SIGMET information, SIGMETواژههای مصوب فرهنگستانپیام اخطار هواشناسی برای پدیدههای جوّیای که بر ایمنی عملیات پرواز تأثیر میگذراند و معمولاً دفتر مراقبت هواشناسی آن را حداکثر برای چهار ساعت آینده صادر میکند
وضع هوای اثرگذارsignificant weatherواژههای مصوب فرهنگستانرخداد یا احتمال رخداد پدیدههای جوّی مؤثر بر عملیات پرواز در یک مسیر معین
نقشۀ وضع هوای اثرگذارsignificant weather chart, SIGWXواژههای مصوب فرهنگستاننقشۀ پدیدههای جوّی اثرگذار و دیدبانیشدۀ ترازهای پروازی مختلف که بر کارکرد هواگَرد تأثیر میگذارد
عطرافزاییaromatization 2واژههای مصوب فرهنگستانفرایند عطردار کردن مواد غذایی که شامل افزودن ترکیبات عطری به محصول یا به ظرف حاوی آن و نیز استفاده از مواد یا روشهای شیمیایی یا مکانیکی برای آسانسازی رهایش عطر میشود
خوشبویلغتنامه دهخداخوشبوی . [ خوَش ْ / خُش ْ ] (ص مرکب ) معطر. عطردار (ناظم الاطباء). عاطِر.طیّب . عَبَق . عابِق . مطیَّب . طیّب الرایحه . عَطرالرایحه . طیّبه . (یادداشت بخط مؤلف ). خوشبو : وزبر خوشبوی نیلوفر نشست چون گه رفتن فر