لغتنامه دهخدا
عفریة. [ ع ِ ی َ ] (ع ص ) اسد عفریة؛ شیر درشت خلقت . (منتهی الارب ). شیر شدید و سخت . (از اقرب الموارد). || شیطان عفریة؛ دیو ستنبه . (منتهی الارب ). استنبه از آدمی و پری . (دهار). || مرد پلید کربز.(منتهی الارب ). داهیه ٔ بسیار دهاء. (از اقرب الموارد). || مبالغه کننده در هر چی