فرهنگ فارسی عمید
۱. امیال سرکوب شده که عوارض آن در زندگی فرد ظاهر میشود.۲. [مجاز] دشمنی؛ کینه.۳. ناراحتی؛ درد دل.۴. [قدیمی، مجاز] امر پیچیده و دشوار؛ موضوع لاینحل.۵. [قدیمی] گره.۶. [قدیمی، مجاز] پیوند.⟨ عقدهٴ حقارت: (روانشناسی) [مجاز] حالت سرکوفتگی و افسردگی توٲم با کینهتو