لغتنامه دهخدا
عقرب . [ ع َ رَ ] (ع اِ) کژدم . (منتهی الارب ) (دهار). جانورکی است از هوام ، زهردار و انواع آن بسیار است . کنیه ٔ وی ام عِریَط و ام ساهرة است . عقرب بر نر و ماده ٔ آن اطلاق میشود ولی غالباً در ماده بکار میرود و نر آن را عقربان گویند. و ماده را نیز گاهی عقربة نامند. (از اقرب ا