علامتگذاریdemarcation of boundary, demarcationواژههای مصوب فرهنگستانعلامتگذاری فیزیکی مرزها با استفاده از نشانگر و ستون و نرده و دیوار و وسایل دیگر
حسگر دکلیmast-mounted sensor, MMS 1واژههای مصوب فرهنگستانسامانۀ چشمی یکپارچه و دقیق و چندحسگرهای که برای دیدبانی به کار میرود و در ساخت آن از حسگرهای حرارتی و صوتی و مبدل پویشِ (scan) رقمی و علامتگذار مجهز به مسافتیاب لیزری استفاده شده است
علامتگذار معتمدtrusted flaggerواژههای مصوب فرهنگستانکاربری که موارد نقض مقررات تهیه و نشر محتوا در برخی شبکههای اجتماعی را گزارش میکند
علامتگذاریdemarcation of boundary, demarcationواژههای مصوب فرهنگستانعلامتگذاری فیزیکی مرزها با استفاده از نشانگر و ستون و نرده و دیوار و وسایل دیگر
علامتگذاری پویاdynamic road marking, DRM 1واژههای مصوب فرهنگستانخطکشی یا چشمببری نوردهندهای که مسئولان را در تغییر مسیر یا توجه به میزان تردد یاری میرساند