علامه حلیلغتنامه دهخداعلامه حلی . [ ع َل ْ لا م َ ح ِل ْلی ] (اِخ ) حسن بن سدیدالدین یوسف بن زین الدین علی بن مطهر حلی ، مکنی به ابومنصور و ابن مطهر، و ملقب به آیةاﷲ و جمال الدین و فاضل ، و معروف به علامه و علامةالدهر. از علمای شیعه ٔ امامیه ، فقیه و اصولی و محدث و رجالی و ادیب و ریاضی و حکیم و مت
الامةلغتنامه دهخداالامة.[ اِ م َ ] (ع مص ) بسیار ملامت کردن . (منتهی الارب ). ملامت کردن . (تاج المصادر بیهقی ). || کاری کردن که بر آن ملامت کنند. (منتهی الارب ). سزاوار ملامت کسی شدن . (از تاج المصادر بیهقی ). سزاوار ملامت گردیدن . (منتهی الارب ). || خداوند ملامت شدن . || خداوند کار ملامت ناک
الومةلغتنامه دهخداالومة. [ اَ م َ ] (اِخ ) نام موضعی است و بدین معنی بی الف و لام آید. (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ذیل اقرب الموارد). شهری در دیار هذیل . صخرالغی گوید:هم جلبوا الخیل من الومة اومن بطن عمق کأنها البجد.و گفته اند الومه وادیی ازآن بنی حرام از نسل کنانه است نزدیک
الومةلغتنامه دهخداالومة. [ اَ م َ ] (ع مص ) بخل و خست و ناکسی . (منتهی الارب ) (از آنندراج ). لؤم و خست . (اقرب الموارد).
علامةلغتنامه دهخداعلامة. [ ع َل ْ لا م َ ] (اِخ ) ابن هشام ، عبداﷲبن یوسف . رجوع به ابن هشام و ریحانة الادب ج 6 ص 199، کشف الظنون ، روضات الجنات ص 455، الدرر الکامنة ج <span class="hl" dir="lt
علامةلغتنامه دهخداعلامة. [ ع َل ْ لا م َ ] (اِخ )ابن هشام ، محمدبن یحیی . رجوع به ابن هشام و ریحانة الادب ج 6 ص 203، کشف الظنون ، روضات الجنات ص 727 شود.
حسنلغتنامه دهخداحسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن یوسف بن مطهر،معروف به علامه ٔ حلی . رجوع به حلی و علامه حلی شود.
جمال الدین حلیلغتنامه دهخداجمال الدین حلی . [ ج َ لُدْ دی ن ِ ح ِل ْ لی ] (اِخ ) معروف به علامه ٔ حلی . رجوع به علامه ٔ حلی در همین لغت نامه شود.
جمال الدینلغتنامه دهخداجمال الدین . [ ج َ لُدْ د ] (اِخ ) حسن بن یوسف بن مطهر معروف به علامه ٔ حلی . رجوع به علامه ٔ حلی در همین لغت نامه شود.
علامهلغتنامه دهخداعلامه . [ ع َل ْ لا م َ ] (اِخ ) تقی الدین راصد محمد (متوفی در سال 993 هَ . ق .). او راست : الطرق السنیة فی الاَّلات الروحانیة. (کشف الظنون ).
علامهلغتنامه دهخداعلامه . [ ع َل ْ لا م َ ] (اِخ ) تقی الدین راصد محمد (متوفی در سال 993 هَ . ق .). او راست : الطرق السنیة فی الاَّلات الروحانیة. (کشف الظنون ).