حلاوةلغتنامه دهخداحلاوة. [ ح َ وَ ] (ع اِمص ) شیرینی . (مهذب الاسماء) (منتهی الارب ). || (ع ص )ارض حلاوه ؛ زمین که تره های درشت و سطبر رویاند. || (اِ) حلاوة القفا؛ وسط قفا. (منتهی الارب ).
آلاوهلغتنامه دهخداآلاوه . [ وَ / وِ ] (اِ) دو پاره چوب که کودکان بدان بازی کنند یکی بلند نزدیک سه بدست و دیگری کوتاه چندِ قبضه ای ، و دو سر چوب کوتاه تیز باشد.
آلاوهلغتنامه دهخداآلاوه . [ وَ / وِ ] (اِ) آلاو. اَلَو : ز چشمان آنقدر اخگر ببارم که گیتی سربسر آلاوه گیرد. باباطاهر.|| دیگدان . جائی که در آن آتش روشن کنند. (برهان ).
علاوةدیکشنری عربی به فارسیفوق العاده و هزينه ء سفر , مدد معاش , جيره دادن , فوق العاده دادن , انعام , جايزه , حق الا متياز , سودقرضه , پرداخت اضافي
بعلا وهدیکشنری فارسی به عربیاضافت الي , اکثر , ايضا , بجانب , بعيدا , ثانية , زائد , علاوة علي ذلک , علي نفس النمط
علاوةدیکشنری عربی به فارسیفوق العاده و هزينه ء سفر , مدد معاش , جيره دادن , فوق العاده دادن , انعام , جايزه , حق الا متياز , سودقرضه , پرداخت اضافي
علاوةلغتنامه دهخداعلاوة. [ ع َ وَ ] (ع اِ) بهترین هر چیز. (ناظم الاطباء). علاوة الشی ٔ؛ بهترین و بلندترین هر چیزی . || (اِمص ) بلندی . (منتهی الارب ).
علاوةلغتنامه دهخداعلاوة. [ ع ُ وَ ] (ع اِ) بلندترین هر چیز. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد).
علاوةلغتنامه دهخداعلاوة.[ ع ِ وَ ] (ع اِ) سرباری . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || تارک . قسمت بالای سر یا گردن . (منتهی الارب ). أعلی الرأس أو العنق . (اقرب الموارد). || سر آدمی مادام که بر گردن باشد. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || هر چیز که بر بالای بار شتر گذارند یا بیاویزند، مان
علاوةدیکشنری عربی به فارسیفوق العاده و هزينه ء سفر , مدد معاش , جيره دادن , فوق العاده دادن , انعام , جايزه , حق الا متياز , سودقرضه , پرداخت اضافي
علاوةلغتنامه دهخداعلاوة. [ ع َ وَ ] (ع اِ) بهترین هر چیز. (ناظم الاطباء). علاوة الشی ٔ؛ بهترین و بلندترین هر چیزی . || (اِمص ) بلندی . (منتهی الارب ).
علاوةلغتنامه دهخداعلاوة. [ ع ُ وَ ] (ع اِ) بلندترین هر چیز. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد).
علاوةلغتنامه دهخداعلاوة.[ ع ِ وَ ] (ع اِ) سرباری . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || تارک . قسمت بالای سر یا گردن . (منتهی الارب ). أعلی الرأس أو العنق . (اقرب الموارد). || سر آدمی مادام که بر گردن باشد. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || هر چیز که بر بالای بار شتر گذارند یا بیاویزند، مان