عناهجلغتنامه دهخداعناهج . [ ع َ هَِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ عُناهج . (از اقرب الموارد). رجوع به عُناهج شود.
عناهجلغتنامه دهخداعناهج . [ ع ُ هَِ ] (ع ص ) درازقامت . (منتهی الارب )(ناظم الاطباء). طویل . ج ، عَناهج . (اقرب الموارد).
غاز تایوانیAnas formosaواژههای مصوب فرهنگستانگونهای کوچک جثه از اردکیان و راستۀ غازسانان با بدن حنایی یا قهوهای روشن و بالهای سفید
انحزلغتنامه دهخداانحز. [ اَ ح َ ] (ع اِ) بیماریی در شتران که سرفه های سخت و بسیار کنند. (ناظم الاطباء).
انعشدیکشنری عربی به فارسیتازه کردن , خنک کردن , نيرو دادن , نيروي تازه دادن به , از خستگي بيرون اوردن , روشن کردن , با طراوت کردن