لغتنامه دهخدا
تلاق . [ت ِ ] (اِ) آن گوشت زیادتی را گویند که در میان فرج زنان است . (برهان ) (آنندراج ). ریشی که در میان فرج بود. (شرفنامه ٔ منیری ). بظر و گوشت پاره مانندی در بالای کس زنان که در ختنه بریده می شود. (ناظم الاطباء). وذره . وذقه . عنبلة. عنبل . عنتل . قنب . (منتهی الارب ). چوچ