حنزوبلغتنامه دهخداحنزوب . [ ح ُ ] (ع اِ) گروه مرغ سنگخوار. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || گیاهی است . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
انزوبلغتنامه دهخداانزوب . [ اَ ] (اِ) ثفل هر تخمی که روغن بدر آورده باشند و او را گنجاره و گنجال نیز گویند و صاحب زفانگویا نوشته انزوب شلم است که آنر اشلغم نیز گویند و او مانند گزر است و سرخ و سفید باشد. (از مؤید الفضلاء).
حنزابلغتنامه دهخداحنزاب . [ ح ِ ] (ع اِ) خر استوارخلقت و کوتاه قوی یا تناور و درشت . || گروه مرغ سنگخوار. || خروس . || گزردشتی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
عنظوبةلغتنامه دهخداعنظوبة. [ ع ُ ب َ ] (ع اِ) مؤنث عنظوب . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به عنظوب و عنظاب شود.
عنظابلغتنامه دهخداعنظاب . [ ع ِ / ع ُ ] (ع اِ) ملخ زردرنگ ، و یا ملخ درشت و سطبر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء)(از اقرب الموارد). عُنظُب . عُنظَب . عُنظوب . عُنظُبان . عُنظُباء . عُنظابة. ج ، عَناظب . (منتهی الارب ).
عنظوبةلغتنامه دهخداعنظوبة. [ ع ُ ب َ ] (ع اِ) مؤنث عنظوب . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به عنظوب و عنظاب شود.