عنیکلغتنامه دهخداعنیک .[ ع َ ] (ع اِ) ریگ توده ٔ برهم نشسته . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ریگ و شن برهم افتاده و متعقد. (از اقرب الموارد). ج ، عُنک . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
حنقلغتنامه دهخداحنق . [ ح َ ن َ ] (ع اِ) خشم و شدت خشم . || (مص ) خشم گرفتن . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || سخت کینه شدن و خشم گرفتن . (المصادر زوزنی ) (غیاث از شرح نصاب ).
حنقلغتنامه دهخداحنق . [ ح َ ن ِ ] (ع ص ) شدیدالغیظ. (اقرب الموارد). خشمگین . حانق . حنیق .رجوع به حنیق شود. || (مص ) خشم گرفتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به ماده ٔ قبل شود.
عنیکبلغتنامه دهخداعنیکب . [ ع ُ ن َ ک ِ ] (ع اِ مصغر) مصغر عنکبوت . تننده ٔ خرد و کوچک . (ناظم الاطباء). رجوع به عنکبوت شود.
عنیکبلغتنامه دهخداعنیکب . [ ع ُ ن َ ک ِ ] (ع اِ مصغر) مصغر عنکبوت . تننده ٔ خرد و کوچک . (ناظم الاطباء). رجوع به عنکبوت شود.