عویرضاتلغتنامه دهخداعویرضات . [ ع ُ وَ رِ ] (اِخ ) جایگاهی است در شعر عامربن طفیل . (از معجم البلدان ).
هوردادفرهنگ نامها(تلفظ: hur dād) (هور = خور = خورشید + داد = داده) دادهی خورشید ؛ (به مجاز) تابنده و پر حرارت .
عوارضاتلغتنامه دهخداعوارضات . [ ع َ رِ ] (ع اِ) ج ِ عوارض است بصورت غیرفصیح . (از فرهنگ فارسی معین ). رجوع به عوارض شود.
چهارضدلغتنامه دهخداچهارضد. [ چ َ / چ ِ ض ِدد / ض ِ ] (اِ مرکب ) (مرکب از چهار (عدد) + ضد) و آن عبارت است از: گرمی و سردی ، تری و خشکی . رجوع به چارضد شود.
عراداتلغتنامه دهخداعرادات . [ ع َرْ را ] (ع اِ) ج ِ عرادة. عراده ها. منجنیقها : و عرادات بر جوانب قلعه راست کردند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 342).