لغتنامه دهخدا
مباشرین . [ م ُ ش ِ ] (ع ص ، اِ) مردمان مباشرکار. (ناظم الاطباء). ج ِ مباشر. پیشکاران . عاملین . متصدیان : و هر یک از عمال و حکام و مباشرین مالیات دیوانی تأخیر در وجوه انفاذی خزانه ٔ عامره مینمودند. (تذکرةالملوک چ دبیرسیاقی چ <span class="hl" dir="ltr