عَلِمْنَافرهنگ واژگان قرآندانستيم (علم به معناي احتمال صد در صد است ، بطوري که حتي يک در صد هم احتمال خلاف آن داده نميشود . )
المینالغتنامه دهخداالمینا. [ اِ ] (اِخ ) شهری است در غانا (غنا) در ساحل غربی افریقا (خلیج گینه ). سکنه ٔ آن 4800 تن است . و رجوع به قاموس الاعلام ترکی ج 2 شود.
عُلِّمْنَافرهنگ واژگان قرآنیاد داده شديم - تعليم داده شديم (علم به معناي احتمال صد در صد است ، بطوري که حتي يک در صد هم احتمال خلاف آن داده نميشود . )
بنات المنایالغتنامه دهخدابنات المنایا. [ ب َ تُل ْ م َ ] (ع اِ مرکب ) تیرها. (از المرصع). تیر. (مهذب الاسماء) (ناظم الاطباء).
مَا عَلِمْنَافرهنگ واژگان قرآننمي دانیم - نمي شناسیم (علم به معناي احتمال صد در صد است ، بطوري که حتي يک در صد هم احتمال خلاف آن داده نميشود . )
زبان مرغانلغتنامه دهخدازبان مرغان . [ زَ ن ِ م ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) منطق الطیر... در قصص پیغمبران آمده که سلیمان زبان مرغان میدانسته و در قرآن است : و عُلِّمْنا منطق الطیر. (قرآن 27 / <span class="hl
مستأخرینلغتنامه دهخدامستأخرین . [ م ُ ت َءْ خ ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ مستأخر (در حالت نصبی و جری ). پسینیان : و لقد عَلمنا المستقدمین منکم و لقد علمناالمستأخرین . (قرآن 24/15). رجوع به مستأخر شود.
کتبخانهلغتنامه دهخداکتبخانه . [ ک ُ ت ُ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) کتابخانه . (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ) : کتبخانه ٔ پارسی هر چه بوداشارت چنان شد که آرند زود. نظامی .از کتبخانه ٔ و علمناذوق عل
مصدرلغتنامه دهخدامصدر. [ م ُ ص َدْ دَ ] (ع ص ، اِ) مرد سخت و قوی سینه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). سخت سینه . (مهذب الاسماء). || کسی که خوی و عرق او تا به سینه ٔ وی رسیده باشد. || سپیدی سر و سینه از گوسفند و اسب . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). || میش سیاه سینه ٔ سپی
هجارلغتنامه دهخداهجار. [ هَِ ] (ع اِ) زه کمان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). وتر. (معجم متن اللغة) (اقرب الموارد) (تاج العروس ). || گلوبند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). طوق . (اقرب الموارد) (معجم متن اللغة) (تاج العروس ). || تاج . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندر
مَا عَلِمْنَافرهنگ واژگان قرآننمي دانیم - نمي شناسیم (علم به معناي احتمال صد در صد است ، بطوري که حتي يک در صد هم احتمال خلاف آن داده نميشود . )