آرد گندم سختhard wheat flourواژههای مصوب فرهنگستانآرد گندم تهیهشده از گندم سخت که در مقایسه با گندم نرم، پروتئین بیشتری دارد
حرتلغتنامه دهخداحرت . [ ح َ] (ع مص ) نیک مالیدن . (تاج المصادر بیهقی ) (دهار). || گِرد بریدن چیزی مانند بادریسه . || (اِ) آواز گیاه خائیدن ستور. (منتهی الارب ).
غیوریلغتنامه دهخداغیوری . [ غ َ ] (حامص ) غیور بودن . غیرت داشتن . تعصب در حفظ عرض و شرف و ناموس . رجوع به غیرت شود : من از صفت غیوری حضرت خواجه قوی میترسیدم . (انیس الطالبین ص 76).
غیرت بردنلغتنامه دهخداغیرت بردن . [ غ َ / غ ِ رَ ب ُ دَ ] (مص مرکب ) رشک بردن . حسد ورزیدن : گر باخبرستی ز پی روی تو هر شب غیرت برمی بر فلک خیره نگر بر. سنائی .بر این آب ، غیرت برد آب حیوان بر این ح