لغتنامه دهخدا
عید. (ع اِ)خوی گرفته . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || هرچه بازآید از اندوه و بیماری و غم و اندیشه و مانند آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || موسم . (اقرب الموارد). || روز فراهم آمدن قوم . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطبا