عیلانیلغتنامه دهخداعیلانی . [ ع َ ] (ص نسبی ) منسوب است به قیس عیلان بن مضر، ویا قیس بن عیلان بن مضر، و عیلان نام اسب او بود، و گویند آن نام مردی بود که وی را پرورانده است . (از اللباب فی تهذیب الانساب ). و رجوع به عیلان (ابوقیس ) شود.
علانیلغتنامه دهخداعلانی . [ ع َ نی ی ] (ع ص ) مرد مشهور کار. (آنندراج ): رجل علانی ؛ أی ظاهر أمره . ج ،علانیون . (اقرب الموارد). رجل علانیة. (منتهی الارب ).
علیانیلغتنامه دهخداعلیانی . [ ع َل ْ ] (ص نسبی ) منسوب است به «علیان » که بطنی است از أشجع، و او علیان بن أرجب بن دعام بن مالک بن معاویةبن صعب بن دومان است . (از اللباب فی تهذیب الانساب ابن اثیر).
چالانچیلغتنامه دهخداچالانچی . (اِخ ) دهی از دهستان ایوان بخش گیلان شهرستان شاه آباد که در 7 هزارگزی جنوب باختری جوی رز و یک هزارگزی شوسه شاه آباد به ایلام واقع شده زمینش دشت و هوایش سردسیر است و 1750 تن سکنه دارد. آبش از سراب ای
عیلانلغتنامه دهخداعیلان . [ ع َ ] (اِخ ) ابوقیس ، و صحیح آن قیس عیلان باشد و او را همنام نیست . و عیلان در اصل نام اسب او بوده است . (منتهی الارب ). و رجوع به عیلانی شود.
ابوالمرهفلغتنامه دهخداابوالمرهف . [ اَ بُل ْ م ُ هََ ] (اِخ ) نصربن منصوربن الحسن بن جوشن بن منصوربن حمیدبن اثال عیلانی نمیری . رجوع به نمیری نصر... شود.
مظفرلغتنامه دهخدامظفر. [ م ُ ظَف ْ ف َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن جماعةبن علی عیلانی (544 - 623) معروف به ابوالعز و ملقب به موفق الدین شاعر و ادیب مصری . او راست «دیوان شعر» و «مختصر فی العروض ». وی کور بوده و در قاهره متولد شد