عینلغتنامه دهخداعین . [ ع َ ] (اِخ ) موضعی است در بلاد هذیل . (منتهی الارب ). جایگاهی است در بلاد هذیل ، و نام آن در شعر ساعدةبن جؤیه ٔ هذلی آمده است . رجوع به معجم البلدان شو
عینلغتنامه دهخداعین . [ ع َ ] (اِخ ) دهی به یمن در روستای سنحان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از معجم البلدان ).
مرمدةلغتنامه دهخدامرمدة. [ م ُ م َ دَ / م ُ م َدْ دَ ] (ع ص ) تأنیث مرمد. عین مرمدة؛ چشم رمدزده . (ناظم الاطباء). رجوع به مرمد شود.
عینلغتنامه دهخداعین . [ ع َ ] (اِخ ) موضعی است در بلاد هذیل . (منتهی الارب ). جایگاهی است در بلاد هذیل ، و نام آن در شعر ساعدةبن جؤیه ٔ هذلی آمده است . رجوع به معجم البلدان شو
عین شمسلغتنامه دهخداعین شمس . [ ع َ ن ِ ش َ ] (اِخ ) شهری است در صعید، در مقابل طِهنة. و این غیر از شهری است که در مطریه است . نام آن در شعر کثیر آمده است . رجوع به معجم البلدان شو