لغتنامه دهخدا
غباری . [ غ ُ ] (اِخ ) محمد امین . وی ازمردم هرات است طالب علم خوبی است . انشائش هم بد نیست و از هیئت نیز خیلی اطلاع دارد. این ابیات ازوست :چنان مکن که دگر ترک آه و ناله کنم چنان مکن که ترا با خدا حواله کنم رخی که گشته چو کاه از خمار محنت و دردز نشئه ٔ می وارس