غرابهواژهنامه آزادغرابه شیشهای است بزرگ و شکمدار با دهانهای تنگ که در آن مایعات را انبار میکردند و نگه میداشتند که اکنون با وجود ظروف پلاستیکی نه مورد مصرف دارد و نه ساخته میشود. در گذشته پس از شکستن و خورد شدن غرابه از شیشه های آن جهت گلجام درب ها و پنجره های ارسی مورد استفاده قرار می گرفته تا افتاب شدید را مل
غرابةلغتنامه دهخداغرابة. [ غ َ ب َ ] (اِخ ) جائی است ،تذکرت میتاً بالغرابة ثاویاً. (از معجم البلدان ).
غرابةلغتنامه دهخداغرابة. [ غ ُ ب َ ] (اِخ ) به یمامه است . حفصی گوید آن کوههائی سیاه رنگ است و به علت سیاه بودن به همین نام خوانده شده است یکی از بنی عقیل گوید : یا عامربن عقیل کیف یکفرکم کعب و منها الیکم ینتهی الشرف افنیتم الحر من سعد ببارقةیوم الغرابة
جغرابهلغتنامه دهخداجغرابه . [ ج َ ب َ / ب ِ ] (اِ) جغزاوه . جغزواره . جلبک . جل وزغ . (شعوری ) (ناظم الاطباء). طحلب . چغزپاره . چغزواره . اغثر. رجوع به چغزلاوه و چغزواره شود.