خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غرغشه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
غرغشه
/qarqaše/
معنی
غوغا؛ جنجال؛ مجادله؛ شلتاق.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
غرغشه
لغتنامه دهخدا
غرغشه . [ غ َ غ َ ش َ / ش ِ ] (اِ) خرخشه . شلتاق کردن ، و بی سبب و بی موقع با کسی مجادله نمودن و خصومت ورزیدن . (برهان قاطع) (آنندراج ). بیجا و بی هنگام با کسی دشمنی کردن . مبدل خرخشه . (فرهنگ نظام ).
-
غرغشه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹خرخشه› [قدیمی] qarqaše غوغا؛ جنجال؛ مجادله؛ شلتاق.
-
غرغشه
فرهنگ فارسی معین
(غَ غَ ش ) (اِ.) جنجال ، غوغا.
-
واژههای مشابه
-
غَرغَشَه
لهجه و گویش دزفولی
بساط شلوغ ، آشفته بازار، دردسر
-
غَرغشه
لهجه و گویش تهرانی
قِشقِرق
-
واژههای همآوا
-
قرقشه
لغتنامه دهخدا
قرقشه . [ ق َ ق َ ش َ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان بروانان بخش ترکمان شهرستان میانه واقع در 20 هزارگزی شمال خاوری ترکمان و 8 هزارگزی شوسه ٔ تبریز به میانه . موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن معتدل است و 637 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه و محصول آن غل...
-
غَرغَشَه
لهجه و گویش دزفولی
بساط شلوغ ، آشفته بازار، دردسر
-
غَرغشه
لهجه و گویش تهرانی
قِشقِرق
-
قرقشه
واژهنامه آزاد
ظاهرا ارامنه به درقدیم به قبرستان بزرگ قرقشه میگفتند(درقسمت پایین قرچی یوردی چسبیده به روستاآثارقبور باستانی زیادی وجوددارد)