غریمالغتنامه دهخداغریما. [ غْری / غ ِ ] (اِخ ) تلفظ ترکی گریما . (از قاموس الاعلام ترکی ). رجوع به گریما شود.
غرمالغتنامه دهخداغرما. [ غ َ ] (ع اِ) لغتی در غَرمی ̍ و به معنی «اَما» است . (منتهی الارب ). رجوع به غرمی شود.
غرمافرهنگ فارسی عمید= غریم⟨ غرما کردن: [قدیمی] تقسیم کردن اموال بدهکار ورشکسته بهوسیلۀ طلبکاران میان خود.
غرمالغتنامه دهخداغرما. [ غ ُ رَ] (ع ص ، اِ) مأخوذ از غرماء. رجوع به غرماء شود.- غرما کردن . رجوع به غرما کردن شود.
غرمالغتنامه دهخداغرما. [ غ َ ] (اِ) یا غرمانا، یک بخش از چهار بخش درهم که یک دانگ و نیم است . (فرهنگ نظام ). ربع درهم . || نصف درهم . (السنه ٔ ترکیه و فرانسویه نک لغتی ). غراما. رجوع به غراما شود.