غزاریونلغتنامه دهخداغزاریون .[ ] (ع اِ) دزی در ذیل قوامیس عرب گوید: نوعی مرغ است که آواز خوش دارد. هزار. بلبل . (دزی ج 2 ص 210).
غازچرانفرهنگ فارسی عمید۱. آنکه غاز را در علفزار میچراند.۲. [عامیانه، مجاز] آنکه وقت خود را بیهوده میگذراند؛ بیکار.