غشمیرلغتنامه دهخداغشمیر. [ غ ِ ] (اِخ ) صاحب الاصابة گوید: غشمیربن خرشة قاری را ابن درید از صحابه شمرده است و بی شک او عمیربن خرشةبن عدی قاری است . رجوع به همین نام شود.
غشمیرلغتنامه دهخداغشمیر. [ غ ِ ] (ع اِمص ) سختی ، یقال : اخذه بالغشمیر؛ ای بالشدة. (منتهی الارب ) (آنندراج ). شدت . (اقرب الموارد).
غشامرلغتنامه دهخداغشامر. [ غ َ م ِ ] (ع اِ) ج ِ غَشمَرَة. (منتهی الارب ) (آنندراج ). رجوع به غشمرة شود.