غضسلغتنامه دهخداغضس . [ غ َ ض َ ] (ع اِ) گیاهی است ، یا آن کَرَویا است ، لغة یمنیة. (منتهی الارب ) (ازاقرب الموارد). گیاهی است یا دانه ای است که آن را کرویا نامند و گویند آن تقرد است . (از تاج العروس ).
غدزلغتنامه دهخداغدز. [ غ ُ ] (اِ) گل آفتاب گردان : تمام چشم به آن آفتاب روی شدم به بوستان نگه گوییا شکوفه ٔ غدز.(از لسان العجم شعوری ).
guidesدیکشنری انگلیسی به فارسیراهنمایی ها، راهنما، هادی، رهبر، کتاب راهنما، راهنمایی کردن، تعلیم دادن