غفوةلغتنامه دهخداغفوة. [ غ َف ْ وَ ] (ع ، اِ) اسم مرت از غَفْوْ در حالت مصدری .یکبار به خواب شدن یا چرت زدن . (از اقرب الموارد). چرت . خواب سبک . ج ، غَفَوات . (دزی ج 2 ص 219). || یکبار برآمدن چیزی بر آب . (از اقرب الموارد).
غفاةلغتنامه دهخداغفاة. [ غ ُ ] (ع اِ) صاحب منتهی الارب گوید:غفاة بالضم سپیدی که بر سیاهه ٔ چشم برآید. و در تاج العروس و فرهنگهای معتبر دیگر دیده نشد و ظاهراً غفاة غلط چاپی است و صحیح آن غفاءة است که در فرهنگها به معنی «سفیدی در حدقه » آمده . رجوع به غفاءة شود.
غفاءةلغتنامه دهخداغفاءة. [ غ ُ ءَ ] (ع اِ) سفیدی در حدقه . (اقرب الموارد) (تاج العروس ).لک بر چشم . بیاض العین .
غفولغتنامه دهخداغفو. [ غ َف ْوْ ] (ع مص ) غفو کسی ؛ به خواب شدن و خفتن او. (از منتهی الارب ). خوابیدن یا چرت زدن و یا به خواب سبک رفتن . (از اقرب الموارد). || غفو کسی یا چیزی ؛ برآمدن او بر آب . (از منتهی الارب ): غفا الشی ٔ؛ طفا علی الماء. (اقرب الموارد). || (اِ) پشته ٔ بلند که آب بر آن نرو