غلطپندارلغتنامه دهخداغلطپندار. [ غ َ ل َ پ ِ ] (نف مرکب ) آنکه غلط پندارد. خطاکار : گر غلطبین و غلطپندار پنداری مراخاک در چشم غلطبین و غلطپندار زن .سوزنی .
غلطبینلغتنامه دهخداغلطبین . [ غ َ ل َ ] (نف مرکب ) غلطبیننده . آنکه در دیدن خطا و اشتباه کند : گر غلطبین و غلطپندار پنداری مراخاک درچشم غلطبین و غلطپندار زن . سوزنی .این طبیبان غلطبین همه محتالانندهمه را نسخه بدرید و به سر بازدهی